سرویس سیاسی اساساً ضعف و ناکارآمدی در دستگاه‌های اجرایی استان را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد نخست ضعف و ناکارآمدی که مستقیم به شخص مدیر اصلی یا مدیرکل برمی‌گردد و ناگفته پیداست که وی باید پاسخگوی ناکارآمدی، خُلف‌وعده و ترک فعل خود باشد اما بخش دوم ناکارآمدی است که مستقیم به مدیرکل مربوط نیست […]

سرویس سیاسی

اساساً ضعف و ناکارآمدی در دستگاه‌های اجرایی استان را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد نخست ضعف و ناکارآمدی که مستقیم به شخص مدیر اصلی یا مدیرکل برمی‌گردد و ناگفته پیداست که وی باید پاسخگوی ناکارآمدی، خُلف‌وعده و ترک فعل خود باشد اما بخش دوم ناکارآمدی است که مستقیم به مدیرکل مربوط نیست و یکی از مدیران زیرمجموعه یا روسای استانی، ریشه کند شدن کار و تجمیع نارضایتی‌ها است که در این‌صورت نیز باید مدیرکل را خطاب قرار داد و مدیریت وی را به نقد کشید که یا بصیرت لازم را نداشت و فردی خطاکار و خیال‌پرداز را بر یک کرسی مهم گماشت یا درایت لازم را ندارد و نمی‌تواند بر زیرمجموعه خود نظارت و با مدیران متخلّف برخورد کند.    

باور ما این است که «حسن فلاح» مدیرکل تأمین اجتماعی مازندران، هر دو ضعف را با خود دارد و اخیراً نیز شاهد برخی نقدها و انتقادها از وی در رسانه‌های استانی بوده‌ایم که پاسخی ندادند تا مبادا اوضوع بیشتر به زیان وی شود.

مشکلی که در این تحلیل، مدنظر داریم مربوط به شکایت بسیاری از شهروندان و مراجعه‌کنندگان به اداره تأمین اجتماعی مرکز شعبه یک ساری است که مدیر این مجموعه که از منصوبان حسن فلاح است خود را قانون می‌داند و در مسیر برقراری حقوق بیکاری کارگران سنگ‌اندازی می‌کند و در پاسخ به انتقادات و اعتراضات کارگران شریف، از آنان می‌خواهد از کارفرمای خود شکایت کنند به این دلیل که کارفرما، فرد دیگری را به کار گرفته است و به همین بهانه، حقوق بیکاری کارگری که به هر دلیل از محل کار خود اخراج شده است را قطع می‌کنند.

گویا حسن فلاح و مدیر تأمین اجتماعی شعبه یک ساری، توانی برای حل مشکلات مردم ندارند و تنها هنرشان همین است که مردم را در برابر هم قرار دهند.

سوال ما این است که اگر کارفرما در اخراج کارگر و همچنین جذب نیروی جدید، کوتاهی کرده است این موضوع چه ارتباطی با حق کارگر پیدا می‌کند که مدیران تأمین اجتماعی تلاش دارند بر مسیر پرداخت بیمه بیکاری آنان وقفه ایجاد کنند؟

اداره‌کل تأمین اجتماعی ازجمله اداراتی است که طیف وسیعی از مشاغل بازار و حوزه کارگری به آن چشم دارند، همان کارگرانی که بیش از سی سال حق بیمه خود را واریز کردند و در خط تولید و خدمات فعال بودند و امروز که سن آنان به ۵۵ تا ۶۰ سال رسیده است، توقع دارند حقوق بازنشستگی آنان برقرار شود تا در گوشه‌ای بنشینند و کمی به استراحت بپردازند هرچند با وضعیت امروز حقوق بازنشستگی این قشر شریف و همچنین افزایش تورم و هزینه‌های زندگی، بسیاری از این کارگران از سر ناچاری به مراکز جدید مراجعه می‌کنند و مشغول به کار می‌شوند تا آبروی خود و خانواده خود را حفظ کنند. افزون بر آن، پرداخت حقوق بیمه بیکاری کارگران نیز موضوعی است که قانون به آن تصریح دارد و چرا رییس تأمین اجتماعی باید در مسیر احقاق این حق قانونی، کوتاهی کند ؟

برخورد نامناسب با این افراد و دادن جوابِ سربالا و سردرگم کردن آنان چیزی جز خیانت به بزرگترین سرمایه اجتماعی نظام یعنی کارگران نیست و حسن فلاح باید در این زمینه پاسخگو باشد.

نکته آخر که جای تأسف بسیار دارد این است که نبروهای زبده با تحصیلات و سابقه بالا در برخی ادارات تأمین اجتماعی در نقش یک کارمند معمولی مشغول به کار هستند و مدیرکل محترم تلاش کرد تا مدیریت را به دوستان و بستگان خود بسپارد و اگر امروز شاهد قفل کارها، نارضایتی عمده و همچنین ورشکستگی در این ساختار هستیم، بی‌تردید ریشه مشکل به سبک مدیریتی افرادی چون حسن فلاح مربوط است و از دستگاه‌های ناظر توقع داریم به این موضوع رسیدگی کنند و نوید می‌دهیم گزارش بعدی از این دست درخصوص ناکارآمدی حسن فلاح در سطح ملی و خطاب به دولت‌مردان سیزدهم منتشر خواهد شد.