
- منتشر شده در جمعه, 30 شهریور 1397 11:10
یک انحصار نانوشته در تئاتر آیینی
- توضیحات

/گروه فرهنگی خبرشمال
متنی که میخوانید به نکتهای اشاره خواهد کرد که اگر به آن به طور جدی توجه شود، احتمالا میتواند شروعی برای ایجاد تحول در فضای اجرایی هنری مازندران بشود، بنابراین این را تنها بهعنوان مقدمهای درنظر بگیرید برای ادامه ای مبسوط و کاملتر.
همین اول مطلبم اشاره کنم که واقعا درجریانم که اوضاع کلی تئاتر مازندران، خیلی روبهراه نیست که از آن انتظار خاصی داشته باشیم و مثلا توقع داشته باشیم که در اجراها، مضامین و سوژههای متنوع لحاظ شود و اصلا کجای هنرمان دچار تنوع و تحقیق و حوصله و مطالعه است که تئاترمان اینطوری باشد -با احترام به معدود اهالی واقعی و آگاه هنر نمایش استان- اما اینجا صحبت از یک واقعه و حادثه تاریخی و دینی و آیینیست که تقریبا همهمان با آن خاطره و نسبت به آن دلبستگی و ارادت داریم؛ واقعه کربلا و تاسوعا و عاشورای حسینی، که بالذات و بالفعل قابلیت دراماتیک دارد، پس طبیعیست که تعجب کنم از اینکه چرا در این عرصه درظاهر عریض و طویل تئاتر مازندران (و احتمالا گیلان و گلستان) کسی به فکر استفاده از این قابلیت دراماتیک معنوی نیست.
اشتباه نکنید؛ منظور به هیچ وجه این اجراهای دمدستی بدون تحقیق و خلاقیت و کلیشهای از واقعه کربلا نیست که هر سال تا محرم میشود، بدون هیچ ایده جدیدی به شکل مقطعی اجرا میشوند و نه چیز تازهای به درک مخاطب اضافه میکنند و نه باعث رخ دادن اتفاقی در فضای خموده هنر نمایش ما میشوند. منظورم استفاده از این همه ظرفیت است که یک درام مناسب آیینی مخاطبپسند، از خدایش است از آنها استفاده کند. وقتی هم که سابقه دیرین هنر تعزیه را بهعنوان یکی از ارکان هنر نمایش در کشورمان بررسی میکنیم، بیشتر افسوس میخوریم و همه اینها این سؤال مهم را مطرح میکند که در ذهن مسئولان تئاتر مازندران و حوزه هنری و... چه میگذرد و چه زمانی، تصمیمی واقعی گرفته خواهد شد که این ظرفیت دراماتیک را با توانایی هنرمندان فعال و واقعی تئاتر مازندران پیوند دهند و این انحصار نانوشته تئاتر آیینی را ازبین ببرند و دست از اجراهای کلیشهای و بیخاصیت که فقط به درد پر کردن رزومه مدیران میخورد، بردارند؟
دراینباره بیشتر و به قلم چهرههای متفاوت، خواهیم نوشت.